سید امیر علیسید امیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

یادگاری های امیر

اولین سفر امیرم

سلام سلام ما اومدیم پسرم واقعاً گل پسری بودی و ما رو اذیت نکردی فقط راه برگشت دیگه حسابی خسته شده بودی و برای خونه هم دلت تنگ شده بود و یه دو ساعتی گریه کردی ، قربونت بشم که اذیت شدی . شاید خوندن شرح سفر برای شما خسته کننده باشه بنابراین شرح مختصر ما با امیر در این سفر اول به گرگان و سپس به بابلسر و ساری و در ادامه به تهران و قم رفتیم و سپس به سمت شهرمان برگشتیم. شرح کامل سفر در ادامه مطلب موجود است همچنین  عکس های اولین سفر امیر رو در ادامه قرار دادم. روز یکشنبه که راهی شدیم اولین جایی که ایستادیم برای صبحانه توی یه پارک قشنگ بود و بعد از اون، 4 ساعتی در بابا امان سپری و شما اونجا حسابی بازیگوشی کر...
27 تير 1391

گردش

پسرم یک هفته که مسافرت بودیم و نتونستیم به دوستان خوب وبلاگیت سر بزنیم ، که بعداً بابایی عکس های قشنگ مسافرتتو میزاره امسال توی کالسکه ات بودی و به کمک مامان و بابا توی ساحل قدم میزدی ، ان شاء الله سال دیگه با پاهای کوچولوت قدم میزنی. هفته بعد از مسافرت هم چند روزی به خاطر کار بابایی مجبور شدیم بریم مشهد، اونجا هم که خونه مادرجون و عزیز جونت بودیم. خونه مادرجونت که بودیم با دختر خاله ها و مادرجونت رفتی پارک  و خونه عزیز  جونت هم عمه زهره شما رو برد پارک ، یک شب هم که با دایی عباس رفتیم کوهسنگی ، خوش گذشت . پسر ناز و خوشگلم خیییییییییییییییییییییییییییلی دوست دارم . خیییییییییییییییییییییییییییلی گلی ، تازگی هم ...
23 تير 1391

خبر خبر

اول اینکه نفسمو روز چهار شنبه بردم متخصص اطفال ، ایشون فرمودند که امیر کوچولوی من وزنش خوبه ، و سلامت سلامت ماشاء الله ، و برای رفتن به اولین سفرش که انشاء الله به سلامتی باشه آماده است. هووووووووووووووووووووووووورا سفر اونم با جیگرم و نفسم . سه تایی خییییییییییییییییییییییییلی خوش میگذره ان شاء الله دوم اینکه روز 5 شنبه و جمعه مشهد بودیم امیر گلم به مادر جون (مامان مامانی) و عزیز جونش (مامان بابایی) سر زد . مادرجونت برات چند تا اوردک اسباب بازی خوشگل و ناز خریده بود . خونه عزیز جونم که طبق معمول عمه زینب (عمه کوچولوت) از اومدنت خوشحال و شاد  دیگه از کنارت تکون نمیخورد و همش دوست داشت بغلت کنه و باهات بازی ...
10 تير 1391

چهار ماهگیت مبارک عزیزم

ای زیباترین آواز زندگیمان ، بودنت را با تمام وجود لمس می کنیم و از حضور گرمت لذت می بریم تو زیباترین روزها را با بودنت به ما هدیه کردی . ممنون از حضور زیبایت . دوستت داریم بی نهایت ای همه هستی من و بابایی  ماهگیت مبارک     عزیزم امروز رفتیم درمانگاه برای کنترل ، ماشاء الله قد و دور سرت خوب بود امممممممممممما وزنت یه کوچولو کم بود ، من ناراحت شدم و گفتم از بس  وروووووووجک شده و شیطونی می کنه  که خانم دکتر گفت اشکالی ندارد فقط 15 روز دیگه دوباره این شازده رو بیارید . منم گفتم چشم ، اما بعد از این نوبت واکسنت بود  وااااااااااااااااای که من به این بزرگی دل تو دلم نبود هم...
5 تير 1391

اولین شعبان امیر

بهشت و گلشن رضوان مزین است ،رواق منزل جانان مزین است. عرش وزمین برای جشن ، غرق زیور و جبرئیل درآسمان و زمین در حال صعود و نزول. درهای آسمانی گشاده و بر بام عرش، پرچم رحمت در اهتراز. ملائک کمر به خدمت بسته و در حال آمد ورفت. زمین نور باران است و  گویا خورشید هم منتظر است. چشم بود و افق بی انتهای آسمان ، گوش بود و نغمه بی پایان ملکوت . میلاد امام حسین و حضرت ابوالفضل و امام سجاد و قائم آل محمد به همه پیروان راه آن بزرگواران مبارک باد . یه عکس هم از پا خوردن امیر به یادگار می گذارم ...
4 تير 1391
1